نویسنده: ژوزه ساراماگو
مترجم: اسدالله امرایی
انتشارات: مروارید
درباره کتاب:
داستان بینایی از یک روز بارانی در یک حوزه ی اخذ رأی در پایتختی بی نام آغاز می شود. از شدت باران کسی بیرون نیامده و در حوزه پرنده پرنمی زند. بعدازظهر است و هنوز هیچ کس برای دادن رأی به حوزه نیامده است. مسئولین حوزه با نگرانی به افراد خانواده و بستگان شان تلفن می زنند و از آن ها می خواهند تنور انتخابات را گرم کنند گویا کسی قصد رأی دادن ندارد اما ساعت 4 به ناگاه حوزه ی اخذ رأی شلوغ می شود. مردم مصمم و شتابان می آیند و رأی خود را به صندوق می ریزند. فردای آن روز شمارش آرا آغاز می گردد. نتیجه باور کردنی نیست. بیشتر مردم رأی سفید به داخل صندوق ریخته اند و احزاب تنها مقدار کمی از آرا را ازآنِ خود کرده اند. هفتاد درصد آرا سفید است. مردم با رأی سفید شورش کرده اند. آیا این رأی سفید با کوری ارتباطی دارد؟