این کتاب در مورد نیناست. زنی چهل و چند ساله که مدتهاست به دلیل از دست دادن خواهر و شریک خاطرات کودکیاش در غم و اندوه به سر میبرد. نینا تصمیم میگیرد برای مواجهه با این غم و تسلی خود کاری کند. او هر روز یک کتاب میخواند، و این کتابها برایش نقش رواندرمانی دارد. نینا در این کتاب، خواننده را با تجربهی یکسال کتابخوانیاش همراه میکند و نشان میدهد که چطور کتابها اندوهش را تسلی دادند و در شادی و غم همراهش بودند.
چند جمله از کتاب:
عادی بودن وجود کسی یک نعمت است، داشتن او بدون فکر کردن به از دست دادن یا دوباره هرگز ندیدن او، این یک نعمت است.