کتابها، چنان قدرتی دارند که به یک آن، ما را از جایمان، در یک پروژهی سخت کاری یا روابط اجتماعی فرسایشی، جدا کنند و به سرزمینی ببرند که نوید آرامش یا هیجان میدهد. از فراز و نشیبهای مطمئن داستانهای کلاسیک انگلیسی مثل غرور و تعصب گرفته، تا وحشت رخنه کرده در راهروهای وزارت عشق در رمان ۱۹۸۴. سوال اینجاست که اگر تا به حال سراغ کتابها نرفتهایم یا دل ندادهایم به غرق شدن در جریانشان، باید از کجا شروع کنیم؟ شاید اولین کاری که باید انجام دهیم، پیدا کردن یک لیست راهنما از کتابهایی است که آنقدر تاثیرگذار بودهاند که همیشه در لیست بهترینهای مردم در سراسر تاریخ ادبیات قرار گرفتهاند و باید آنها را خواند.

تولستوی و مبل بنفش
این کتاب در مورد نیناست. زنی چهل و چند ساله که مدتهاست
به دلیل از دست دادن خواهر و شریک خاطرات کودکیاش در غم
و اندوه به سر میبرد. نینا تصمیم میگیرد برای مواجهه با این غم و
تسلی خود کاری کند. او هر روز یک کتاب میخواند، و این کتابها برایش
نقش رواندرمانی دارد. نینا در این کتاب، خواننده را با تجربهی یکسال
کتابخوانیاش همراه میکند و نشان میدهد که چطور کتابها اندوهش را
تسلی دادند و در شادی و غم همراهش بودند.
چند جمله از کتاب:
عادی بودن وجود کسی یک نعمت است، داشتن او بدون فکر کردن
به از دست دادن یا دوباره هرگز ندیدن او، این یک نعمت است.
والدین سمی
والدین سمی کتاب راهنمایی است برای والدین و فرزندان. والدینی که ناخودآگاه و بدون آنکه
متوجه باشند، به سلامت روان فرزندشان آسیب میزنند و فرزندانی که آسیب میبینند.
در واقع والدین هم انسانند و انسان بینقص وجود ندارد. آگاه شدن و کسب دانش فرزند
پروری راه حلی برای مقابله با این نقصهاست.
جملهای از کتاب:
اگر شناخت از خودمان و دلیل رفتارهایمان را افزایش دهیم، حتما به درک بهتری از ریشه
رفتارها و عصبیتهایمان میرسیم.
عیبی ندارد اگر حالت خوب نیست
زمانی که اتفاقی تکان دهنده یا فقدانی دردناک دنیایتان را از هم میپاشد،
مهمترین نکتهای که باید بدانید این است که اندوهگین شدن هیچ ایرادی ندارد.
مگان دیواین نویسنده این اثر، رواندرمانگری است که خود در راستای از دست دادن
شریک زندگیاش غم و اندوه بزرگی را تجربه کرده و با بینشی عمیق، از فقدان،
عشق و التیام مینویسد. او باور جامعه به بازگشت به یک زندگی شاد بعد از تجربه
فقدان و غم را بیاساس میداند و راه بهتری را به عنوان جایگزین معرفی میکند،
“تلاش برای ساختن زندگی در کنار غم و اندوه”.
از متن کتاب:
آنچه از دست رفته است برنخواهد گشت. اینجا، درون این حقیقت هیچ چیز زیبایی
وجود ندارد. پذیرش مهمترین چیز است.
شما به راه حل نیاز ندارید. نیاز ندارید اندوهتان را پشت سر بگذارید، شما به کسی
نیاز دارید که اندوهتان را درک کند و بپذیرد. شما به کسی نیاز دارید که وقتی در میان
وحشت ایستادهاید و به حفرهای تیره که زمانی زندگی شما بوده است خیره ماندهاید،
دستهایتان را محکم بگیرد.
خیره به خورشید
مرگ رویدادی اجتناب ناپذیر در زندگی انسان فانی است و هیچ گریزی
از این اتفاق غریب و ناشناخته و شاید هم ترسناک نیست.
میل به بقا و زنده ماندن غریزی است و همین باعث ترس از نیستی میشود.
اروین یالوم روانپزشک و رواندرمانگر است که سعی دارد در کتاب خیره به خورشید
خواننده را با فلسفه و تجربه مرگ آشنا کرده و از این طریق از ترس و هراس وی بکاهد.
در واقع اروین یالوم به خواننده یاد میدهد که با آگاهی از مرگ میتواند اولویتهایش را
بازآرایی کند، با عزیزانش ارتباط عمیقتری ایجاد کند، قدر زیباییهای زندگی را بیشتر
بداند و به طور کلی کیفیت زندگیاش را بالا ببرد.
از متن کتاب:
هر چه زندگیتان پوچتر و بیحاصلتر باشد،اضطراب از مرگ در شما بیشتر میشود.
نیچه در دو عبارت کوتاه این ایده را بیان داشته است: “درست زندگی کن” و “به وقتش بمیر”